گفت و گو با امیر سرتیپ غلامحسین دربندی

گفت و گو با امیر سرتیپ غلامحسین دربندی

گفت و گو با امیر سرتیپ غلامحسین دربندی

امیر سرتیپ غلامحسین دربندی یکی از فر مانده هان غیور ارتش جمهوری اسلامی در گفت و گوی ویژه بیست و نهم فروردین ماه روز ارتش  میهمان ما  هستند.

امیر خیلی خوش آمدید:

ممنون از دعوت شما ، عرض سلام و احترام دارم خدمت خوانندگان خوب هفته نامه بین المللی همسر

 امیرسالها است که شما بعنوان یکی از اعضاء خوب هیئت تحریریه هفته نامه بودید و بسیاری از خوانندگان قدیمی ما با قلم شما آشنا هستند و لذا من خواهش میکنم خودتان بفرمائید هر چه لازم است در این خصوص بدانیم..

خواهش میکنم ،نظر لطف شما است ؛ قبل از هر چیز  باید به این موضوع اشاره کنم که پس از انقلاب شکوهمند اسلامی ایران بسیاری از منافقان و ضد انقلابیون سعی داشتند تا به نوعی ارتش را منحل سازند ولی با درایت و تدبیر بنیان گذار فقید انقلاب، حضرت امام خمینی (ره) این توطئه ها نقش بر آب شد و ایشان در28 فروردین  ماه 1358  روز 29 فروردین را برای همیشه روزارتش نام نهادند.

البته امسال بدلیل کرونا این رژه  تبدیل شد به رزمایش یاوران  سلامت .

درسال 1351 وارد ارتش شدم و در مرکز آموزشهای بهداری ارتش  آموزش های لازم را فرا گرفتم ، در سال 53  به  هوانیروزانتقال یافتم و افتخار آشنایی با شهدای  بزرگواری چون   شیرودی ، کشوری ، نجاریان ، سهیلیان ،قاسمی ، هادیان که حماسه ساز شدند را دارم .

 بعد از پیروزی  انقلاب به لشگر 92 زرهی خوزستان انتقال پیدا کردم و در منطقه جنوب کشور بودم و به لطف خدا در تمام عملیات هایی که در این منطقه انجام شد افتخار حضور داشتم .

من و حاج خانم همان سالهای حضورم در اصفهان با هم آشنا شدیم و سال 1356 ازدواج کردیم.به لطف خدا ثمره این ازدواج سه فرزند، دو دختر و یک پسر است دختر بزرگم صاحب دو فرزند و پسرم نیز ازدواج کرده و او نیز صاحب دو فرزند است و دختر کوچکم فارغ و تحصیل رشته کامپیوتر و مشغول کار است.

اما لازم میدانم  خاطره زیبایی از استاد اخلاق و فرمانده عزیز لشگر اسلام سرلشگر شهید صیاد شیرازی را تقدم حضورتان نمایم که با موضوع هفته نامه شما نیز مطابقت دارد اما قبل از هر چیز مطلع هستید ایشان در بیست و یکم فروردین ماه ،یعنی چند روز قبل از روز ارتش  توسط منافقان به شهادت رسید و این بدلیل کینه ای بود که سالها دشمن حتی صدام ازاین شهید بزرگوار داشت اما در یکی از بزرگترین خدمات این شهید که برخواسته از روح مسئولیت پذیری و دلسوزی ایشان بود حضور بلافاصله  در زمان حمله منافقان به ایران بود که شخصاً در منطقه حاضر شد و با همانگی هایی که با دیگر فرمانده هان به عمل آورد و نقشه دقیق عملیاتی که تهیه نمود کمتر از یک نیم روز کل داستان حضور منافقان را که تا نزدیک کرمانشاه آمده بودند را نابود ساخت و بیش از دو هزارو پانصد نفر را در دم به درک فرستاد و پنج هزار نفر را مجروح و یا اسیر نمود .

شهید بزرگوار چند روز قبل از این ماجرا درجه سرلشگری را از دست مقام معظم رهبری دریافت نموده بود و خانواده در مقابل این  موضوع از ایشان  شیرینی خواسته بودند و ایشان گلدان بزرگی از گل را تقدیم همسرشان می نماید و میفرماید درواقع تلاشهای همسرم و مادر فرزندانم بوده که من افتخار این را پیدا نمودم تا مقام معظم رهبری به نمایندگی از امام زمان این درجه را به من بدهد و این نشان از رضایت ایشان از من است و این باعث افتخار و دلگرمی من می باشد.

سر کار خانم در بندی شما چطور با  امیر زندگی کرده اید؟

راستش من از زمانی که همسر ایشون شدم با توجه به تلاش و همت بالا و دلسوزی که در ایشان دیدم می دانستم مرد موفقی خواهند بود و همسر شایسته ای برای من و پدر دلسوزی برای فرزندانمان و شکر خدا ایشان در طول سالها نشان دادند که همین گونه نیز بوده است.

بدون شک روز های سختی را من نیز چون دیگر همسر رزمندگان ونظامیان پشت سر گذاشته ام حضور ایشان از اولین روز های دفاع مقدس تا پایان جنگ و حتی هم اکنون بعنوان یک فرد مسئول و دلسوز همیشه مهم بوده و هست.

هر روز که از خانه خارج میشود من او را به خدا می سپارم و توکل ما به خدا است و بس!

من حس همسر همکاران شوهرم را درک میکنم و امید وارم همواره در پناه خدا باشند.

از حضور شما سردار و همسر محترمتان  در این مصاحبه کمال تشکر را داریم و آرزوی بهترین ها را برای شما و خانواده محترم بخصوص همکاران و همرزمانتان داریم.