جعفر صابری / چذابه

ساخت وبلاگ

این جا مرز بررسی از مرجع چذابه طبق کپی رایت خاک ایران است و من در کنار عزیزترین هموطنانم هستم که کار نظافت و رسیدگی به بهداشت را در این مکان برای مسافران انجاممیدهند . درود بر شرفشان .شب 10 آبان 1397

[ سه شنبه بیست و دوم آبان ۱۳۹۷ ] [ 15:50 ] [ برگرفته از نوشته های دکتر جعفر بررسی از مرجع صابری طبق کپی رایت ]

اینجا جایی است که حضرت علی (ع) به شهادت رسید

[ سه شنبه بیست و دوم آبان ۱۳۹۷ ] [ 15:48 ] [ برگرفته از نوشته های دکتر جعفر صابری ]

اینجا منزل مولا علی (ع) است در کوفه روز 7 آبان ماه 1397

[ سه شنبه بیست و دوم آبان ۱۳۹۷ ] [ 15:45 ] [ برگرفته از نوشته های دکتر جعفر صابری ]

اینجا حرم حضرت علی (ع) شهر نجف است شامگاه ششم آبان 1397

[ سه شنبه بیست و دوم آبان ۱۳۹۷ ] [ 15:43 ] [ برگرفته از نوشته های دکتر جعفر صابری ]

اینجا مسر برگشت از حرم امام حسین (ع) و حضرت عباس (س) استدر کربلا من از بیمارستان بعد از بازدید و سرکشی برمیگشتم و متاسفانه یک ایرانی  عصر روز 9 آبان در مقابل من جان داد!

[ سه شنبه بیست و دوم آبان ۱۳۹۷ ] [ 15:29 ] [ برگرفته از نوشته های دکتر جعفر صابری ]

اینجا استگاه صلواتی در مسیر شهر نجف اشرف در خاک عراق است شهر دیوانیه

[ سه شنبه بیست و دوم آبان ۱۳۹۷ ] [ 15:26 ] [ برگرفته از نوشته های دکتر جعفر صابری ]

اینجا حرم امام حسین (ع) است روز اربعین 1397

[ سه شنبه بیست و دوم آبان ۱۳۹۷ ] [ 15:24 ] [ برگرفته از نوشته های دکتر جعفر صابری ]

در اینجا تصویر شهدای این استان به علاقه مندان برای زیارت کربلا داد میشد که نایب شهدا باشند من 14 تصویر برداشتم

[ سه شنبه بیست و دوم آبان ۱۳۹۷ ] [ 15:22 ] [ برگرفته از نوشته های دکتر جعفر صابری ]

جعفر صابری

 

رو به قبله

 

این جا مسجد کوفه است و جایی که حضرت عل(ع) به قضاوت می نشسته!

سیاوش اسم مستعارش بود و کمتر کسی میدانست که اسم شناسنامه اش محمد صادق است به قول خودش هر کاری که در حوزه خلاف  بوده انجام داده و ته همه چیز را بالا آورده بود !اما وقتی پرسیدم چرا ماهواره ندارید حرفی زد که حیفم آمد رسانه ایش نکنم و اون این بود که : حاجی من همچین آدم راست و حسینی نبودم حتی از ده دوازده سالگی جلو بابابم سیگار میکشیدم اما یه روز خدا بیامرز پدرم گفت :پسرم هروقت دلت گرفت و خسته از عالم وآدمهاش شدی و دلت میخواست خدا کمکت کنه کافیه رو به قبله بایستی و فقط بگی خدا!

همچین صداتو میشنوه که انگار مادر ناله نوزادشو!هیچ کس بهتر از خدا شنوای درد دردمندان نیست  پسرم ، می بخور منبر بسوزان مردم آزاری نکن!

من از وقتی ویدئوداشتن و فیلم دیدن تواین مملکت جرم بود و ملت برای دیدن فیلم شبهای جمعه ویدیو قاچاق میکردند و کلی آدمها حتی شلاق خوردند، چرا که فیلم و ویدئو از تو خونه  هاشون درآمد ! من همه چی داشتم !تا امروز که ماهواره سر جهیزه  هر خونه ای ! یک روز ماهواره خانه خراب شده بود و وقتی سرویس کار ماهواره رفت رو پشت بوم گفت: چه کانالی را دوست داری من گفتم این و آن و ...او هم گفت: بسیار خوب پس دیش  باید رو به قبله باشه! بدنم لرزید یاد حرف خدا بیامرز پدرم افتادم که به من گفته بود هروقت دلت گرفت و نیاز به خدا داشتی رو به قبله کن حالا من داشتم برای چی رو به قبله می ایستادم ...همون موقع هرچی سیم و دم و دستگاه داشتم دادم طرف با خودش برد و خودم رو به قبله نشستم و گفتم خدا غلط کردم!

یه عمر دیش چرخوندم هیچی توش نبود این آخر عمری که نمیدونم کی مرگم میرسه تو منو به طرف خودت نگه دار. یه کاری کن دیش وجودم فرکانسهای تورا بگیره من خیلی رو سیاهم ،شرمنده ام ،خدا منو ببخش! من  را از آتش بگذران تا مثل سیاوش رو سفید بشم .

حرفهای سیاوش در خصوص دیش و ماهواره بقدری روم تأثیر گذاشت که بد ندیدم به شما هم عرض کنم تاوقتی تو خونه های ما امواج  از طریق دیش و ماهواره میاد آن هم رو به قبله دنبال راحتی و آسایش و آرامش نباشیم!که خیلی سخت بدست میاد !بدون شک خیلی ها من و امثال من را مرتجع ساده انگار و عقب مانده فرض میکنند  ! اما کمی منصف باشیم از روزی که این جعبه جادویی وارد خانواده ها شده چقدر از هم و خانواده دور شده ایم ؟این روز ها که موبایل ها ی پیشرفته نیز به آن اضافه شده و در یک جمع خانوادگی هر کس مشغول دیدن دنیای خودش است ، در طول روز که مشغول هستیم شب ها و یا روز های تعطیل که در منزل هستیم چقدر برای با هم بودن وقت میگذاریم. پسر من می گوید بابا هر چی تلوزیون نشان میدهد خیره  میشود و بادقت نگاه میکند حتی... خانم خانه یک چشم به تلوزیون و چشم دیگرش در گوشی اش است و در آشپزخانه هم که باشد گوشی اندرویدش با او است این زندگی های ما شده، جالب این است که گاه با غرور میگوئیم خیلی مطالبش مفید است من دارم مطلب مهمی را میخوانم و یا میبینم! زمان قدیم همین سی سال پیش خداوکیلی هیچ یک از این همه پیام های ادبی و روانشناسانه نبود آیا ما دچار مشکل بودیم و نمی دانستیم چطور نان بربری بخوریم یا نان سنگک!

دوستان ترسم از آنکه کج برویم ...

دل خوش از آنیم که حج میرویم

غافل از آنیم که کج میرویم

کعبه به دیدار خدا میرویم

 او که همین جاست کجا میرویم

 حج به خدا جز به دل پاک نیست

 شستن غم از دل غمناک نیست

دین که به تسبیح و سرو ریش نیست

هر که علی گفت که در ویش نیست

 صبح به صبح در پی مکر و فریب

 شب همه شب گریه و امن یجیب

 

دوستی دارم که تابلو می فروشد یک روز گفتم خدا وکیلی کسی هم ازاین تابلو های طبیعت و منظره از شما می خرد ؟خنده ی تلخی کرد و گفت :من فروشم هفته ای یک یا دو تا هم باشه بسه ! با تعجب پرسیدم: یکی دو تا؟ گفت بنده ی خدا بعضی ها میان سفارش تابلوهای مخصوص می دهند که تو اتاق خوابشان بزارن بعد توضیح داد که منظورش چطور تصویر هایی است ! شما قضاوت کنید چشمهای زیبایمان باید چه چیزهایی را ببیند و صبح که باز میشود چه منظره ای را تماشا کند ! حیف ازنعمت بینایی نیست که خدا به ما داده است؟حیف نیست تصاویری را در موبایل خود ببینیم که شایسته دیدن نیست! فرض کنیم که روز قیامتی باشد و چشمانمان از ما سؤال کنند چرا مارا برای دیدن این تصاویر به کار گرفتید؟

بد نیست سفری درونی را برای خودمان آغاز کنیم و دیشمان را به سوی خدا نموده ذره ذره تقویتش کنیم تا سیگنالهای حضورش را در زندگیمان قوی و قویتر سازیم .

وقتی  وجود  خدا   باورت   بشه

خدا   هم   یه   نقطه   میزاره  زیر   باورت

یاورت    میشه!

یا حق

 جعفر صابری

 

[ سه شنبه بیست و دوم آبان ۱۳۹۷ ] [ 15:19 ] [ برگرفته از نوشته های دکتر جعفر صابری ]

جعفر صابری

 

دیدار با سید ماشالله ساداتی  در کربلا

 

 

در اربعین  سال جاری توفیقی شد که سفری به کربلامعلی داشته باشم ،محلی که برای اسکان ما در نظر گرفته شده بود  حسینیه امام سجاد (ع) در نزدیکی حرم بودو میزبان ما  آقای سید ماشاءالله ساداتی بود، که اصل و نسبش کربلایی  است  ولی سالهاست  که بین ایران و عراق در سفر  می باشد،و هم در ایران، شهر قم و هم در کربلا  مشغول به کار و تلاش است!

به سختی  حاضر شد تا چند کلمه ای از زندگی و خاطراتش با ما سخن بگوید و می گفت :ترجی می دهم گمنام باشم و خدمتگذار زوار امام حسین تا به چشم بیایم و دیده شوم!

سید از کودکیش برایمان تعریف کرد که کمتر از پنج سال داشت و وارد کار شد،

- آن زمان ها هر کارگری را خلیفه می نامیدند و  هر خلیفه  یک شاگرد داشت  که نیم خلیفه نامیده می شد و من یک نیم خلیفه بودم با حقوق روزی 25 دینار که باید خرج و مخارج کل خانواده را می دادم.

پدرم، سید  مهدی  نام داشت و پدرش هم سید هادی بود ، من به سال 1325  در کربلا متولد شدم و از کودکی کار خود را در کفاشی شروع کردم ،نیم خلیفگی اما بقدری توانایی داشتم که در 14 سالگی سر میز مینشستم و شده بودم خلیفه،خوب یاد دارم کارخانه دار معروف آن زمان آقای عباس شیخ میخ  در جنوب بصره کار خانه ای دایر کرده بود و آمد سراغ من و گفت تو بیا برای ما کار کن !

اما من قبول نکردم گفتم من می خواهم نزدیک خانواده ام باشم و نیازی نیست این همه از خانواده دور شوم اما او پیشنهاد کرد که مبلغ 30 درهم پیش میدهد و این مبلغ قابل توجهی  بود ناچار با پدرو خانواده در میان گذاردم که شیخ میخ بین همه کار گران بیست نفر را انتخاب کرده ببرد بصره و این مبلغ هم پیش میدهد!پدرم بلافاصله پذیرفت حتی گفت خودم هم می آیم و این طور من اولین هجرت زندگی خود را شروع کردم . کار و فقط کار و کسب درآمد من از همه بیشتر و بهتر کار میکردم حتی چند نفر که متأهل هم بودند بدلیل کم کاری و قصور در کار اخراج شدند یکی شان

 

 

هم محلی ما بود و من ناچار به او پول قرض میدادم تا هم خرج خودش کند و هم اجاره بهای خوابگاهش را بدهد ... روزها سپری شدند و بالاخره ما برگشتیم کربلا    ولی آن مرد پول مرا نمی داد یاد دارم یک روز رفتم درب مغازه اش که در کاروانسرایی بود آن روز ها به این  مکان ها قیصریه می گفتند  که بیشترش از چوب بود...  بعد از کمی داد وبیداد طلبم را خواستم او هم که چند برابر من هیکل داشت تا میخوردم مرا کتک زد و گفت این هم طلبت!

مرحوم پدرم خندید  گفت: مثل آدم های ساده (خر) پولت رادادی مثل آدم پولت را پس بگیر!

سال 1975  میلادی ازدواج کردم و پنج فرزند دارم دو پسر و سه دختر،راضی هستم شکر! همه کار برای فرزندانم کرده ام از خرید خانه تا فرستادن به حج و حتی سرمایه گزاری برای آینده شان به ایشان میگویم بچه ها سعی کنید مالم را بعد از مرگم با انحصار ورثه کوچک نکنید بلکه بزرگش کنید و با هم باشد!

در سال 70 به بغداد رفتم و تا سال  80حدود   ده سال روز های اول کارم بود اما بقدری خوب و شفاف کار میکردم که بیشتر بانکها به من اعتبار مخصوص میدادند و من روزانه هم از آنها وام می گرفتم و در پرداختش بسیار دقیق بودم همه مرا به حسن رفتار و کردار می شناختند و شکر به قم که رفتم نیز کار های مختلف کردم اولین برند کارخانه کفش را دایر کردم من دیگر یک مدلینگ بودم و خودم طراح کفش بودم سالها گذشته بود خیلی زود برند زیبا نو را که محصولات خانگی بود را برقرارکردم و یکی از بهترین و شیک ترین بازار های موبایل استان قم را با نام سلام  تأسیس نمودم ... خوب یاد دارم در تبلیغات نوشته بودیم شهر در انتظار یک سلام !

بچه ها بزرگ شده اند و هر کدام درد سر خودشان را دارند ولی من هنوز کلی طرح در سر دارم بخصوص برای کربلا و امیدوارم شرایط مهیا شود تا تک تک آنها را اجرا نمایم. نه بخاطر منافع مالی اش بلکه خدمت به مردم ،همین حسینیه برای من کافیست که مردم و زوار امام حسین قدم بر چشم ما بگذارند و تشریف فرما شوند.

بر خلاف پدرم من به بچه هایم زیاد سخت نمی گیرم و شاید این بد باشد اما نمی خواهم در شرایط سخت قرارگیرند امید وارم متوجه این خدمت من باشند من به سختی کسب آبرو کرده ام و بشدت پای بند اخلاقیات هستم .نان خوب است حلال باشد و از راه حلا ل بدست بیاید من هنوز صبح ها زود برمی خیزم و شبها دیر به بستر میروم تا نان حلال بر سر سفره خود و خانواده ببرم.

نمی شود یک شبه پول دار شد باید تلاش کرد و به خدا توکل  داشت!

 

 

[ سه شنبه بیست و دوم آبان ۱۳۹۷ ] [ 15:8 ] [ برگرفته از نوشته های دکتر جعفر صابری ]
جعفر صابری

همراه با راهیان کربلا...

توفیقی شد تا امسال بعنوان زائر کربلا پای در مسیری بگذارم که سالی یک بار به بهانه اربعین حسینی هموار میگردد.

سفر ما از روز شنبه پنجم آبان ماه سال جاری با سفر به نقطه صفر مرزی چذابه شروع شد و بعد از اینکه ساعت 7 صبح وارد خاک عراق شدیم  رسماً زوار کربلا محسوب شده و با همان حال و هوا دیگر  زوار راهی شدیم.

مقصد شهر نجف اشرف بود و بعد کربلا...

شب در حرم مولا ماندیم و صبح به کوفه و مسجد کوفه سر زدیم و بعد خانه حضرت علی (ع) را دیدیم و دارالخلافه که با خاک یکسان شده بود و بعد رفتیم به سوی کربلا و شکر همان شب ساعت7 ما در کربلا بودیم تا مراسم زیبای اربعین امام حسین (ع) را ببینیم !روز اربعین و فردایش را هم کربلا بودیم ولی بعلت بیماری دوستان همراه ناچار به کاظمین و سامرا نرفته راهی چذابه شدیم و برگشت ما همزمان شد با جمعه 11 آبان ماه.

 این گزارش چند خطی بود که می شد از سفر کربلا نوشت  اما مگر میتوان در چنین سفری از محاسنات و معایب چشم پوشی نمود و برای رفع آنها چیزی نگفت!

بدون شک تلاش مسئولین هر چقدر که باشد قابل ستایش است و می بایستی قدردان بود اما آنچه در زیر می آید صحبت های مردم است که در این سفر با ما هم صحبت شدند و چنانچه مسئولی دلش می خواست پاسخ گوی این مطالب باشد ما در همین صفحه انجام وظیفه می نمائیم:

- یک بگوئید این مبلغ 240 یا 250 یا بیشتر که اداره حج وزیارت گرفت برای چه بود؟ اگر ویزا بود که می گویند 40 دلار بفرمائید دولت صراف ما دلار را به چه قیمتی با مردم و زوار محاسبه نمود؟

- همیشه نمی شه گفت دولت، آقا ببین ملت چطور برای همه چیز صف می کشند هر نوع خوردنی که به مردم می دادند، بخصوص ما ایرانیان صف می ایستادیم. می گیریم و می خوریم خوب تا تهش میخوریم دوباره صف می ایستیم و بد بود نصفه می گذاریم کنار خیابون این چه فرهنگی است که ما داریم؟ ما برای زیارت آمدیم یا شکم خوارگی!

- هتل ها قیمت بالا میگیرند و موکب و محل های خواب بسیار نامناسب است وضع سرویس های بهداشتی و حمام بسیار بد است همه کنار هم روی زمین در فضای نامناسب، آلود گی هوا و ویروس و بیماری بیداد میکند!

-متأسفانه کار فرهنگی به هیچ عنوان انجام نشده بود البته قبل از ورود به عراق کارهایی شده بود از جمله ایستگاه اراک که تصویر شهدا را در اختیار زوار قرار می دادند تا نائب زیاره شهدا باشند این گونه کارها شایسته است تا بیشتر انجام شود لااقل خود من هیچ ایستگاه فرهنگی از دولت ایران ندیدم .اما در جای جای مسیر حرم ایستگاه و مراکزی را که مربوط به آیت الله سیستانی و یا شیرازی بود، دیدم.ای کاش مسئولین ما هم در این زمینه حضور داشتند.

- سازمان هلال احمر نمی تواند به کل بیماران و نیاز مندان خدمت بدهد در یک کوچه فرعی که هیچ کس هم نمی دانست آدرسش کجاست قرار داشت و قیامت بود ما به بیمارستان رفتیم آنجا چند نفر بودند که فارسی بلد بودند از جمله آقای فاطحی و نجفی که خدا پدرشان را بیامرزد برای ما ترجمه میکردند ایرانیها باید 50 هزار تومان پول برای ویزیت میدادند و عراقی ها 3 درهم که با تفاوت قیمت میشد 36 هزار تومان اگر به حساب 12 هزار تومان ما حساب میشد .این چه وضعیتی بود من در روز فردای اربعین دیدم هلال احمر جمع کرده و رفته و ناچار رفتم بیمارستان نزدیک حرم امام حسین و کشتار گاه بود یک ایرانی همان موقع فوت کرد!

- برادر بنویسید این عربها اگر دین و آئین درستی داشتند لااقل روز اربعین مغازه هایشان را به احترام این همه زوار امام حسین می بستند اینها عشق میکردند این همه آدم آمده برای خرید کالاهایشان!درواقع بهترین ایام کسب و کارشان بود .

- آقا درسته حتی بچه ها هم دست فروشی میکردند و جالب این که اصلاً پول ایران را هم قبول نداشتند یعنی میگفتند امروز با فردا فرق میکنه !

- برادر این آقایون درست می گویند بیشتر جنس ها چینی بود و آدم خنده اش می گیره، جنس چینی که مذهبیه، من فکر میکنم بعضی از مهر ها را هم چین زده بود.

 - برادر شما که داری نظرات مردم را می نویسی این را هم بنویسید خدا وکیلی ما با این پول بی ارزشمون چه چیزی  میتوانیم برای دوستان سوغات ببریم. جز همین بیماری و ویرس!

- آقا یه عکس از این کوه زباله ها بیندازید ببینید چه خبره این ها بهداشتی است!

- ببخشید اگه میشه یه چیزی هم راجع به تلفن و سیستم تلفن همراه بنویسید، من رسیدم می بینم 300 هزار تومان برایم نوشته . اینا خودشون دزد سرگردنه هستند!

- (خانم محترمی) آقا شما خبر نگار هستید بنویسید برخورد خدام با مردم بخصوص ایرانیان به هیچ وجه مناسب نبود و رفتاری غیر اخلاقی و حتی غیر انسانی از خودشان نشان میدادند قربان امام رضا برم آیا ما در امام رضا این گونه با زوارشان برخورد میکنیم؟

- خدا وکیلی آقا من این همه گشتم یه گدا پیدا نکردم این مملکت که توش جنگه و هزار بلا سرش آمد پولش 12 برابر پول ما ارزش داره یک گدا هم نداره!

- برادر خیلی ها با دل های عاشق آمدند و حاجت گرفتند مسیر سختی هست و دوستان همه درست میگویند اما عاشقی اهل بیت چیز دیگری است این جماعت با امام حسین (ع) و حتی حضرت علی(ع)  چه کردند در تاریخ می بینید دیگر پس چه جای شکوه و گله از ایشان ،ما به دنبال عشقمان آمدیم التماس دعا!

- من خودم یک زن هستم ولی متأسفم که خانم هایی بودند که حجابشان را رعایت نمی کردند وفردای اربعین کمی دور تر از حرم حتی با مانتو می گشتند !

- آقا من پیرو فرمایشات این خواهرمان عرض میکنم تو رابه خدا زن و بچه هایتان را نیاورید .لااقل تواین ایام شلوغ ،درست نیست بین این همه مرد نامحرم، دنبال چی هستیم کدام ثواب و ...استغفرالله ... لعنت بر شیطون ...

- آقا یه عکس از این تریلی ها بگیرید که ملت را مثل گوسفند جا به جا میکنند!

- درسته آقا دیدید چقدر بوق می زنند و سرو صدا هست!

- ما از مرز که آمدیم کرایه را با راننده طی کردیم ولی نرسیده به شهر نجف راننده آمد کرایه ها را بگیرد و گفت من 50 دینار عراقی صحبت کردم دروغ میگفت ما دوتا ماشین بودیم روی هم 50 نفر همه گفتیم که شما گفتید 50 هزار تومان ایرانی ولی راننده باقلدری رفت یک چماق آورد و حتی یکی از همراهان مارا کتک زد و ما ناچار شدیم مبلغ خواسته شده اورا بدهیم حتی یکی از همراهان مان به عربی گفت این کار حرام است ولی راننده عرب پاسخ داد من خودم حرام هستم!

در مسیر برگشت نیز با تعدادی دیدگر از ایرانیان عزیز هم صحبت شدیم که درد دل های خدشان را داشتن:

-برادر کاررا که کرد... آنکه تمام کرد!ای کاش مسئولین که مارا تشویق به این سفر می کردند کمی هم برنامه ریزی درستی برای مسافران بخصوص زمان برگشت می کردند!

- آدم یاد داستان پینو کیو می افتد در مسیر رفت  قدم به قدم موکب است  و پذیرایی ولی دربرگشت بعد از روز اربعین دریغ از یک لیوان آب خوردن!

-عزیزم باید شما منصف باشید مگر ما عراقی ها به ایران بخصوص مشهد و یا دیگر شهر ها می آیندچه برخوردی می کنیم؟اگر خوب باشد این ها هم برخوردشان خوب است واگر بدباشد نتیجه همین رفتار ناشایست با ما است ، یک عراقی به من گفت وقتی دولت و مسئولین شما در حق مردم خودشان جفا میکنند از ما توقع چه دارید !

- آقا خدا وکیلی نه، ما در مسیر برگشت چند موکب دیدیم حتی بنده ی خدا ها التماس میکردند بفر مائید شام و پذیرایی کباب و جوجه آماده کرده بودند !

- دوست من ما رفتیم رستوران چهار نفر بودیم در مسیر برگشت یک عراقی آمد و گفت شما مهمان ما هستید ونگذاشت ما حساب کنیم و حساب ما را کامل پرداخت نمود!

- این که دولت از ملت و زوار پول گرفت که درهم عراقی بدهد فکر خوبی بود اما کی و چطور ما پدرمان درآمد تا صرافی را پیدا کردیم و آن هم روز آخر ما این مبلغ را در مسیر رفت و برگشت نیاز داشتم نه روز آخر ! این سیاست های غلط دولتمردان آدم را به حیرت وامیدارد!

- رفتار بعضی از عراقی ها بی نهایت زننده و ناشایست بود و جای بسی تأسف که ما ناچار به تحمل بودیم چرا که  چنانچه برخورد میکردیم دولت ما هیچ حمایتی از ما نمی کرد اساساً ما ایرانیان بیرون از ایران هیچ حق و حقوقی نداریم ، مردک راننده عراقی میگوید کرایه برگشت از کربلا تا  مرز چذابه 300 هزار تومان ایرانی من میگویم زیاد است جلوزن و بچه ایرانی لباس عربیش را بالا میزند و میگوید گران نیست  این پول شما به اندازه خرید یک شورت من است !

در پایان بد نیست عرض کنم این گونه مواردی که گفته شد کاری نیست که قابل  اصلاح نباشد و با کمی برنامه ریزی میتوان بهترین نتیجه را از این حرکت عظیم فرهنگی مذهبی  گرفت . و برای نمونه اگر در کنار مرز ایران بازارچه های عرضه مستقیم کالا قرارگیرد و برای مسافران شرایط مناسبی پیش بینی شود خیلی بهتر است ، حتی در سفر به مکه من شاهد استخدام اتوبوسهای فراوانی بودم .چه اشکال دارد تعدادی اتوبوس در این ایام در عراق بکار گرفته شود با یک قیمت مناسب برای همه ! به هر شکل اگر قرار است این مسیر ادامه داشته باشد شایسته است مردم بگویند امسال از سال قبل بهتر بود نه اینکه بگویند سالهای پیش سرویس دهی و خدمات عالی تر بود!

 

- ببخشید اگه میشه یه چیزی هم راجع به تلفن و سیستم تلفن همراه بنویسید، من رسیدم می بینم 300 هزار تومان برایم نوشته . اینا خودشون دزد سرگردنه هستند!

- (خانم محترمی) آقا شما خبر نگار هستید بنویسید برخورد خدام با مردم بخصوص ایرانیان به هیچ وجه مناسب نبود و رفتاری غیر اخلاقی و حتی غیر انسانی از خودشان نشان میدادند قربان امام رضا برم آیا ما در امام رضا این گونه با زوارشان برخورد میکنیم؟

- خدا وکیلی آقا من این همه گشتم یه گدا پیدا نکردم این مملکت که توش جنگه و هزار بلا سرش آمد پولش 12 برابر پول ما ارزش داره یک گدا هم نداره!

- برادر خیلی ها با دل های عاشق آمدند و حاجت گرفتند مسیر سختی هست و دوستان همه درست میگویند اما عاشقی اهل بیت چیز دیگری است این جماعت با امام حسین (ع) و حتی حضرت علی(ع)  چه کردند در تاریخ می بینید دیگر پس چه جای شکوه و گله از ایشان ،ما به دنبال عشقمان آمدیم التماس دعا!

- من خودم یک زن هستم ولی متأسفم که خانم هایی بودند که حجابشان را رعایت نمی کردند وفردای اربعین کمی دور تر از حرم حتی با مانتو می گشتند !

- آقا من پیرو فرمایشات این خواهرمان عرض میکنم تو رابه خدا زن و بچه هایتان را نیاورید .لااقل تواین ایام شلوغ ،درست نیست بین این همه مرد نامحرم، دنبال چی هستیم کدام ثواب و ...استغفرالله ... لعنت بر شیطون ...

- آقا یه عکس از این تریلی ها بگیرید که ملت را مثل گوسفند جا به جا میکنند!

- درسته آقا دیدید چقدر بوق می زنند و سرو صدا هست!

- ما از مرز که آمدیم کرایه را با راننده طی کردیم ولی نرسیده به شهر نجف راننده آمد کرایه ها را بگیرد و گفت من 50 دینار عراقی صحبت کردم دروغ میگفت ما دوتا ماشین بودیم روی هم 50 نفر همه گفتیم که شما گفتید 50 هزار تومان ایرانی ولی راننده باقلدری رفت یک چماق آورد و حتی یکی از همراهان مارا کتک زد و ما ناچار شدیم مبلغ خواسته شده اورا بدهیم حتی یکی از همراهان مان به عربی گفت این کار حرام است ولی راننده عرب پاسخ داد من خودم حرام هستم!

در مسیر برگشت نیز با تعدادی دیدگر از ایرانیان عزیز هم صحبت شدیم که درد دل های خدشان را داشتن:

-برادر کاررا که کرد... آنکه تمام کرد!ای کاش مسئولین که مارا تشویق به این سفر می کردند کمی هم برنامه ریزی درستی برای مسافران بخصوص زمان برگشت می کردند!

- آدم یاد داستان پینو کیو می افتد در مسیر رفت  قدم به قدم موکب است  و پذیرایی ولی دربرگشت بعد از روز اربعین دریغ از یک لیوان آب خوردن!

-عزیزم باید شما منصف باشید مگر ما عراقی ها به ایران بخصوص مشهد و یا دیگر شهر ها می آیندچه برخوردی می کنیم؟اگر خوب باشد این ها هم برخوردشان خوب است واگر بدباشد نتیجه همین رفتار ناشایست با ما است ، یک عراقی به من گفت وقتی دولت و مسئولین شما در حق مردم خودشان جفا میکنند از ما توقع چه دارید !

- آقا خدا وکیلی نه، ما در مسیر برگشت چند موکب دیدیم حتی بنده ی خدا ها التماس میکردند بفر مائید شام و پذیرایی کباب و جوجه آماده کرده بودند !

- دوست من ما رفتیم رستوران چهار نفر بودیم در مسیر برگشت یک عراقی آمد و گفت شما مهمان ما هستید ونگذاشت ما حساب کنیم و حساب ما را کامل پرداخت نمود!

- این که دولت از ملت و زوار پول گرفت که درهم عراقی بدهد فکر خوبی بود اما کی و چطور ما پدرمان درآمد تا صرافی را پیدا کردیم و آن هم روز آخر ما این مبلغ را در مسیر رفت و برگشت نیاز داشتم نه روز آخر ! این سیاست های غلط دولتمردان آدم را به حیرت وامیدارد!

- رفتار بعضی از عراقی ها بی نهایت زننده و ناشایست بود و جای بسی تأسف که ما ناچار به تحمل بودیم چرا که  چنانچه برخورد میکردیم دولت ما هیچ حمایتی از ما نمی کرد اساساً ما ایرانیان بیرون از ایران هیچ حق و حقوقی نداریم ، مردک راننده عراقی میگوید کرایه برگشت از کربلا تا  مرز چذابه 300 هزار تومان ایرانی من میگویم زیاد است جلوزن و بچه ایرانی لباس عربیش را بالا میزند و میگوید گران نیست  این پول شما به اندازه خرید یک شورت من است !

در پایان بد نیست عرض کنم این گونه مواردی که گفته شد کاری نیست که قابل  اصلاح نباشد و با کمی برنامه ریزی میتوان بهترین نتیجه را از این حرکت عظیم فرهنگی مذهبی  گرفت . و برای نمونه اگر در کنار مرز ایران بازارچه های عرضه مستقیم کالا قرارگیرد و برای مسافران شرایط مناسبی پیش بینی شود خیلی بهتر است ، حتی در سفر به مکه من شاهد استخدام اتوبوسهای فراوانی بودم .چه اشکال دارد تعدادی اتوبوس در این ایام در عراق بکار گرفته شود با یک قیمت مناسب برای همه ! به هر شکل اگر قرار است این مسیر ادامه داشته باشد شایسته است مردم بگویند امسال از سال قبل بهتر بود نه اینکه بگویند سالهای پیش سرویس دهی و خدمات عالی تر بود! و با تشکر از سعید محمدی قدس برای تهیه عکسها

 

هفته نامه همسر...
ما را در سایت هفته نامه همسر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hamsarmagazingo بازدید : 173 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 21:38