جعفر صابری/سخاوت

ساخت وبلاگ

جعفر صابری/سخاوت

اسمش محمود بود و حدود شصت سال سن داشت، کارگر ساده ای بود و بیشتر وقتها بارهای دم در مغازه حاج عمو را  جا بجا میکرد ،سالی یک بار هم که عمویم برای اربعین امام حسین (ع) شام می داد کمک میکرد ، بخاطر سادگی و رفتارش ما او را کمی شیرین عقل میدانستیم و سربه سرش هم میذاشتیم ولی اون فقط میخندید و با شوخی از موضوع میگذشت!

یک شب بعد از این که همه ی مهمانان سفره امام حسین (ع)  رفتند  ما برای دوستانی که  ایستاده بودند و کار میکردند سفره انداختیم شخصی هم که سر و وضع درستی نداشت رسید بچه ها برای ثوابش گفتند به او هم شام بدهیم او نیز نشست و با ما شروع به شام خوردن کرد...ناگهان من متوجه شدم داره از سفره بیشتر شام بر میداره ولی از بس آقا محمود از خودش ادا درآورد    حواس ها پرت شد طوری که همه بقدری سر به سر محمود گذاشتیم که صدای خنده و شوخیمان حاج عمو را به آنجا کشاند و او هم جلو همه اول هرچی از دهنش درآمد به آقا محمود گفت و بعد هم به ما، من آخر شب به آقا محمود گفتم شما جای پدر من هستی سنی از شما گذشته این رفتار چی بود که میکردی و...او سرش را با افتخار بالا آورد و خیلی محکم گفت: چون من تورا آدم با معرفتی میدانم و فکر کردم متوجه حال آن مرد نیاز مند شدی ،من با این رفتارم کاری کردم که همه متوجه من شوند تا او بتواند با خیال راحت چند پرس غذای بیشتر را با خودش ببرد!

بغض در گلویم ترکید میخواستم دستانش را ببوسم این همه مردانگی و معرفت و سخاوت در وجود او بود و من سالها او را ابله و ساده میدانستم...

چند روز بعد آقا محمود از پیش عموم رفت و من داستان را به عموم گفتم او نیز شرمنده شد ولی محمود رفته بود و من به یاد شعر حافظ افتادم که میگوید:

بیا ای شیخ واز خمخانه ما

شرابی خور که در کوثر نباشد

بشوی اوراق اگر همدرس مایی

که علم عشق در دفتر نباشد

 

وقتی صحبت از سخاوت میشه بیشتر ما به این فکر میکنیم که باید با پول ارزش سخاوت مندی یک انسان را برابر بدانیم والبته که درست هم هست ولی اگر پول نداشتیم چی ؟ اگر احساس کردیم ما که نمی توانیم کمک مالی کنیم پس تکلیف از روی دوش ما برداشته شده چی؟  دوستی به شوخی میگفت ما برای چی زنده هستیم؟ کار میکنیم از صبح تا شب به امید یک لقمه نون  از خونه میزنیم بیرون حتی پول ناهارمون هم در نمیاد ،باورت نمی شه چند وقت از خونه ناهار میاوردم بعد دیدم نمیشه بهتر دیدم بگم بیرون یه چیزی میخورم که راستش هیچی هم نمی خوردم اما یه روز زنم برگشت گفت تو نمی خوای خرج خونه بدی اصلاً میفهمی  خونه خرج داره؟ خودت که میری بیرون با رفیقات سیر میخوری نمی گی ما هم آدم هستیم و... فقط نگاش کردم و ساکت ماندم راستی ما برای چی زنده هستیم؟ میری مدرسه بچه ات پول میخوان میری تو مسجد نماز بخونی پول جمع میکنن و جالبه یکی از ته جلسه داد میزنه من انقدر میدم ، آدم می مونه همه میگن برای سلامتیش صلوات! بعد میشنوی بغل دستیت میگه خدا وکیلی آدم دست به خیریه خیلی وقتها سخاوت از خودش نشان میده! خدا پدرش را بیامرزد.

دوست دیگری میگفت وقتی آدم معتاد میشه به خودش و خانواده اش لطمه میزنه ولی همه باهاش کنار میان میگن گناه داره بیماره اما وقتی بیکاره و یا بی پوله هیچکس درکش نمی کنه زنده نبودنش بهتر از زندگی کردنه!

رفیق سالهای دفاع مقدسم می گفت: حاجی به جان مادرم زهرا (س) روزی صد بار شرمنده زن و بچم میشم آرزوی مرگ میکنم از خودم از مردم خجالت میکشم ما برای این شرایط انقلاب کردیم ؟ ما برای راحتی این حضرات نجنگیدیم ؟ بابا نمی شه از امام حسین (ع) دم زد  ولی مثل یزید حکومت کرد !چقدر آقا بهشون گوش زد کنه اینا به فرمان کی هستند جز شیطان نفسشون ؟ مگه  بچه ی ما دل نداره آدم نیست  چرا آقا زاده ها تو این مملکت  اما م زمان (عج) باید حکومت کنن! من به نوبه ی خودم شرمنده مردم هستم خجالت میکشم، بابا ما از جانمان گذشتیم این جوری اهل سخاوت بودیم چند هزار نفر دست و پا دادند چشم دادند اینها  سخاوت مند ترین آدم ها هستند!

این روزها خیلی ها دست به کار خلاف می زنند تا شرمنده زن و بچشون نشن !

متأسفانه باید بگم کاملاً درسته ، نمیدونم  شاید  به معلمی که با تمام عشقش بیشتر از وظیفه اش برای یک دانش آموز دل می سوزونه هم گفت که انسان سخاوت مندی است ، میشه به  وقتی   میوه فروش  سیاری که می بینه یکی داره میوه های لک دار را می خره و اون چند تا میوه خوب و سالم را هم می ریزه تو مشمای طرف ،گفت  کار سخاوتمندانه.

وقتی   پشت چراغ  قرمز یه دختر بچه میاد جلوی ماشین گران قیمتی اسفند  دود میده ولی کسی بهش پول نمی ده ولی اون کارش را انجام میده گفت کار سخاوت مندانه.

 وقتی چند نفر جوان پا میشن میرن حاشیه یه شهر بزرگ دود گرفته به بچه های نیاز مند درس خوندن یاد میدن و مشکلات درسیشون را مرتفع میکنن میشه گفت کار سخاوت مندانه ای کردند. یا وقتی زنی میدونه شوهرش چیزی  به خونه نیاورده با روی خوش میگه امشب یه غذای سبک درست میکنیم تا بهتر بخوابیم  ،کم بخوریم کمتر مریض میشیم!

سخاوت آخر معرفته و معرفت در گرانیست به هر کس ندهند!بیشتر وقت ها  برای دلگرمی به خودم میگم همین کار ما که میکنیم کار سخاوت مندانه ای است چراکه با دل خونین لب خندان می آریم!  راستی ... پیشاپیش عید نوروز مبارک!

یا حق

جعفر صابری

هفته نامه همسر...
ما را در سایت هفته نامه همسر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hamsarmagazingo بازدید : 128 تاريخ : يکشنبه 2 ارديبهشت 1397 ساعت: 22:04